شعری از یدالله امینی

ساخت وبلاگ

سلام .ببخشید شاید به مدت طولانی نباشم و وبلاگمو حذف کنم.

شعری از یدالله امینی...
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : خداحافظی تلخ,خداحافظی,خداحافظی طولانی,خداحافظی تلخ متن,خداحافظی عرفان,خداحافظی با ماه رمضان,خداحافظی مرتضی پاشایی,خداحافظی تلخ شهرزاد,خداحافظی شعر,خداحافظی عاشقانه, نویسنده : ebookscity7 بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 2:32

محرم را به همه تسلیت می گویم

نتیجه تصویری برای عکس محرم

شعری از یدالله امینی...
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 14:25

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها حضوری گر همی‌ خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهمله شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 7:52

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت   ........... نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش قشنگترین شعر و :این قافله عمر عجـب میگذرد دریاب دمی کـه با طرب میگذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب میگذرد  شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 163 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 7:52

1395/7/9 خانه ابوحنیفه در یکی از محله های قدیمی بغداد قرار داشت.هر روز جمعی از مردم به خانه ی ان می امدند و پای درس او می نشستند.یکی از روز ها بهلول وارد خانه ی ابوحنیفه شد و به سوی اتاقی رفت که مخصوص درس بود. چند از مردم که وسط اتاق نشسته بودند با مشاهده ی بهلول خودشان را جمع و جور کردند که جا برای بهلول باز شود  اما او وقتی وارد اتاق شد همان جلوی در نشست بعد یک پایش را را خواباند و پای دیگر را ستون دستش کردو چشم به ابوحنیف دوخت. ابوحنیفه شاگردان زیادی داشت و خیلی از انها اورا داناترین مرد بغداد می دانستند. داد در سخن داده بود:بدانیدکه گروهی عقیده دارند که شی شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 2:09

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند. همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر ب شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 156 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:44

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است. همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و ر شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 155 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:44

                                                                 این یکی از شاعر های منطقه خودمونه انشالله لذت ببرید با پویه اش، ظرافت ناز و نوا در اوبا چشمهای مشکی گیرایشبا شاخ های افشانش، پرپیچبا گردنش کشیده، و گستاخمن دوست دارم او رااو را، که شوخ و آزاداما همیشه، مضطرب و چشم و گوش باز.برتپه ها، و دامنه پرسه می زندو، در پسین هر عطش گرمبر آب سرد دور ترین آبشارهاآغوش می فشاردآنجا که ای بسا، پس هر سنگ و بوته ایدستی به ماشه ای استآزاد و بیمناک و گریزان و خودنمامجموعه ی وجود گوزنترکیب بس شگرفی استنیمی از آن حماسه و نیمی از آن غناشعر گوزن، شعر درخت اقاقیاستدر حالت شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : شعری از یدالله بهزاد,شعری از یدالله رویایی,شعر از یدالله رویایی, نویسنده : ebookscity7 بازدید : 163 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:44

داستان «اسکروج خسیس» را به‌یاد دارید؟ انیمیش یا کارتون آن را که در شب‌های کریسمس از برنامه‌ی کودک تلویزیون سراسرای پخش می‌شد دیده بودید؟ اکنون ترجمه‌ی فارسی آن داستان، با نام اصلی‌اش، «سرود کریسمس»، منتشر شده است. «سرود کریسمس» نوشته‌ی «چارلز دیکنز»، نویسنده‌ی نامدار انگلیسی است و فرزانه طاهری آن را به فارسی ترجمه کرده است.  در مقدمه‌ی کتاب آمده است: سرود کریسمس محبوب‌ترین اثر محبوب‌ترین رمان‌نویس انگلستان است و ورای شهرت فراگیر نویسنده‌اش، زندگی شگفت‌انگیز خود را داشته است. اگر تمام آفریده‌های خارق‌العاده‌ی چارلز دیکنز ناگهان با خ شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebookscity7 بازدید : 308 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:44

آورده اند که روزی زبیده زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط می کشید. پرسید : چه می کنی؟ گفت : خانه می سازم. پرسید : این خانه را می فروشی؟ گفت : آری. پرسید : قیمت آن چقدر است؟ بهلول مبلغی ذکر کرد. زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد. بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد. شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه ی توست. دیگر روز هارون ماجرا را از زبیده بپرسید. زبیده قصه بهلول را باز گفت. هارون نزد بهلول رفت و او شعری از یدالله امینی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعری از یدالله امینی دنبال می کنید

برچسب : یکی از قصه های بهلول,یکی از داستان های کوتاه بهلول, نویسنده : ebookscity7 بازدید : 317 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:44